سکوت

زندگي را نفسي ارز ش غم خوردن نيست
و دلم بس تنگ است
ب
ي خيالي سپر هر درد است
بازهم ميخندم
آنقدر ميخندم که غم از دل برود
برون نمیرود ز خاطرم خیال تو
اگر چه نیست وصالی
ولی خوشم به خیالت
من غریبه دیروز..آشنای امروز و فراموش شده فردایم
پس در آشنایی امروز مینویسم تا در فردای تلخ جدایی بیاد آوری مرا
چون روزی بوده ام !!!! خاطرم را به خاطر بسپار با مهر عشق
شاید فردا نباشم.
تقصیر ما نیست
ما اسیر دنیا هستیم
اسیر کینه و خشم کهنه ی
که ریشه در گذشته دارد
ریشه در عشق آدم و حوا
دنیا چشم دیدن عشق آن دو را نداشت
حال از ما انتقام میگیرد
و به هیچ عشقی رحم نمیکند
فقط به فکر فرو پاشی عشق هاست.....
عشقی که تنها با یک نگاه آغاز می شود، با شناخت سست و سست تر می شود...
اما عشقی که با شناخت آغاز می شود با هر نگاه عمیق و عمیق تر می شود...
خدایا من اگر بد باشم تو را بنده های خوب بسیار است،،،اما تو اگر مدارا نکنی من را خدای دیگر کجاست