بی نام و نشان می گذری و نظری نیست
دردا که دل خسته ی ما را خبری نیست
تقدیر دلم نیست که این گونه بمانی
این گردش ایام همیشه سپری نیست
ای دوست من از دسته ی اغیار نباشم
بی شوق وصالت دگرم بال و پری نیست