محکومیت

قلبم محکوم شد به ساده بودن
غرورم محکوم شد به خونسرد بودن
احساسم محکوم شد به کم حرف بودن
دلم محکوم شد به گوشه گير بودن
چشمانم محکوم شد به مهربان بودن
دستهايم محکوم شد به سرد بودن
پاهايم محکوم شد به تنها رفتن
آرزوهام محکوم شد به محال بودن
وجودم محکوم شد به تنها بودن
و عشقم محکوم شد به مردن
|
| ||
|
خيلي سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه ... خيلي سخته که عزيزترين کست ازت بخواد فراموشش کني ... خيلي سخته که سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري ... جز اوني که فکر مي کني به خاطرش زنده اي ... خيلي سخته که غرورت رو به خاطر يه نفر بشکني ، بعد بفهمي دوست نداره ... اما اون بگه : نمي خوامت
| ||

خدایا من اگر بد باشم تو را بنده های خوب بسیار است،،،اما تو اگر مدارا نکنی من را خدای دیگر کجاست